گلستان سعدی 1

*ویکی پدیا: گلستان، نوشته‌ی شاعر و نویسنده‌ی پآوازه ایرانی سعدی شیرازی است. به باور بسیاری، گلستان تاثیرگذارترین کتاب نثر در ادبیات فارسی است که در یک دیباچه و هشت باب به نثر مُسَّجَع (آهنگین) نوشته شده‌ است. بیشتر نوشته‌های آن کوتاه و به شیوه‌ی داستان‌ها و پندهای اخلاقی است.
استفاده از نثر موزون و مسجع در نویسندگان پیش از سعدی، به خصوص از قرن پنجم هجری به بعد بسیار متداول شده بود. سعدی، هنگام نگارش گلستان را سال ۶۵۶ هجری (۱۲۵۸ میلادی) می‌شمارد. 
در آن دوران که ما را وقت خوش بود 
ز هجرت ششصد و پنجاه و شش بود

سعدی، نگارش کتاب گلستان را کمتر از یک سال بعد از تدوین بوستان، در اول اردیبهشت سال ۶۵۶ هجری شروع کرد. گلستان در مدت پنج یا شش ماه نوشته شد که شبیه به معجزه است. 

سعدی تا سال‌ها پس از این تاریخ (دست کم بیست تا سی سال) همچنان به سرودن اشعار مشغول بوده و این تئوری مطرح است که احتمالاً در این دوران، آثار گذشته خود از جمله گلستان را بازبینی و اصلاح می‌کرده‌ است. 
علی بن احمد بن ابی بکر بیستون از جمله مشهورترین گردآورندگان کلیات سعدی است.

گلستان سعدی چندین بار به زبان‌های مختلف از جمله عربی، فرانسوی، انگلیسی، هندی، اردو، لهستانی، چکی، روسی، پرونسی و رومانیایی ترجمه شده است. 

معتبرترین نسخه‌ی گلستان به تصحیح غلامحسین یوسفی است که مبنای آن، هفده نسخه خطی و نسخه‌های چاپی معتبر بود. با این حال، این تصحیح نیز نظرات همه منتقدان را برآورده نکرد و بعد از آن، دست کم یک نسخه‌ی تصحیح‌شده‌ی دیگر از کلیات سعدی در سال ۱۳۷۵ توسط بهاءالدین خرمشاهی عرضه شد.

ساختار کتاب:

  • دیباچه
  • باب اول - در سیرت پادشاهان
  • باب دوّم - در اخلاق درویشان
  • باب سوّم - در فضیلت قناعت
  • باب چهارم - در فواید خاموشی
  • باب پنجم - در عشق و جوانی
  • باب ششم - در ضعف و پیری
  • باب هفتم - در تأثیر تربیت
  • باب هشتم - در آداب صحبت

سعدی در دیباچه‌ی کتاب، چرایی نگارشِ آن و زمان نگارش را با گفتاری فاخر، شیرین و روان بازگو می‌کند و در دیباچه، کتاب گلستان را گلستانی راستین می‌شمارد که سرما و گرمای روزگار بر آن تاثیری ندارد:

به چه کار آیدت ز گُل، طَبَقی؟ 

از گلستانِ من بِبر وَرقی 

گُل همین پنج روز و شش باشد 

وین گلستان همیشه خوش باشد


پس از سعدی، گلستان تاثیر قابل توجهی بر ادبیات فارسی گذاشت و آثار متعددی با تاثیرپذیری از شکل و فرم گلستان (حکایات پندآموز در قالب نثر مسجع آمیخته با نظم) یا تاثیرپذیری از موضوع و محتوای گلستان خلق شد. دست کم ۶۴ اثر که به تقلید از گلستان نگاشته‌شده، فهرست شده‌است که برخی از مهم‌ترین این آثار عبارتند از بهارستان جامی، اخلاق الاشراف عبید زاکانی و چهار عنصر بیدل دهلوی.


چگونه‌ای؟

*ابن سیرین، کسی را گفت: «چگونه‌‏ای؟» 

گفت: «چگونه است حال کسی که 500 درهم بدهکار است، عیالوار است و هیچ چیز ندارد؟» 

ابن سیرین به خانه‌ی خود رفت و 1000 درهم با خود آورد و به وی داد و گفت: «پانصد درهم به طلبکار ده و باقی را خرج خانه کن و لعنت بر من اگر پس از این حال کسی را بپرسم!» 

گفتند: «مجبور نبودی که قرض و خرج او را دهی.» 

گفت: «وقتی حال کسی را بپرسی و او حال خود بگوید و تو چاره‌‏ای برای او نیندیشی، در احوالپرسی منافق باشی.»

قدر عافیت

*سعدی علیه‌الرحمه در گلستان، باب اول در سیرت پادشاهان می‌فرماید: قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید: 

پادشاهی با غلامی عجم در کشتی نشست و غلام دیگر دریا را ندیده بود و محنت کشتی نیازموده. گریه و زاری در نهاد و لرزه بر اندام‌ش اوفتاد. چندان که ملاطفت کردند، آرام نمی‌گرفت و عیش ملک ازو منغص بود. چاره ندانستند. 

حکیمی در آن کشتی بود. ملک را گفت اگر فرمان دهی، من او را به طریقی خامُش گردانم. گفت غایت لطف و کرم باشد. بفرمود تا غلام به دریا انداختند. باری چند غوطه خورد. مویش گرفتند و پیش کشتی آوردند. به دو دست در سکان کشتی آویخت. چون بر آمد گفتا ز اول محنت غرقه شدن ناچشیده بود و قدر سلامت کشتی نمی‌دانست. همچنین قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید. 


ای سیر! تو را نان جوین خوش ننماید 

معشوق من است آن که به نزدیک تو زشت است 

حوران بهشتی را دوزخ بود اعراف 

از دوزخیان پرس که اعراف، بهشت‌ است 


فرق است میان آن که یار ش در بر 

تا آن که دو چشم انتظارش بر در 


این مصیبت برای ما می‌تونه از دست دادن موقت سلامتی باشه یا هر چیز دیگه. 

لارنژیت باعث شده این روزها نفس‌هام رو بشمرم و قدر شون رو بدونم. می‌دونم گاهی دنیا چقدر به آدم سخت می‌گیره. می‌فهمم شکرگزار بودن در شرایط سخت روحی و جسمی و مالی چقدر سخت‌ه. حداقل برای من سخت‌ه. گاهی کلا تمرکز م میره روی مشکلات. نعمت‌هایی رو که بهم داده شده فراموش می‌کنم. شما مثل من نباشید. 


پ.ن: لارنژیت (التهاب حنجره) که خدا نصیب گرگ بیابون نکنه، تا جایی که من می‌دونم، علائمی شبیه به سرماخوردگی داره تقریبا. با این تفاوت که بیمار دچار تنگی نفس میشه گاهی. یعنی یهو میفته به سرفه کردن. سرفه‌های عمیق پیاپی و بعد نفس‌ش تنگ میشه. مثل کسی که چیزی توی گلو ش گیر کرده، شروع می‌کنه صدادار تقلا کردن برای تنفس. صداها انقد بلند هست که بقیه رو بتونه بترسونه یا از خواب بیدار کنه. دکتر گفتن که کسی از تنگی نفس ناشی از لارنژیت خفه نمیشه. پس بهتره بیمار سعی کنه خونسردی خودش رو حفظ کنه. کمتر تقلا کنه و بقیه رو هم نترسونه. داروهاش هم تا جایی که من می‌دونم، آنتی‌بیوتیک هست و ضد التهاب و ضد آلرژی و آرام‌بخش. اسم داروها رو نمی‌تونم بگم که کسی خودسرانه مصرف نکنه ولی نگران نباشید اگر خدای نکرده چنین علائمی رو در کسی دیدین. مراجعه به یک متخصص ریه می‌تونه با تجویز داروهای مناسب، خیال آدم رو راحت کنه. 


پ.پ.ن: خدایا به همه‌ی مریض‌ها سلامتی بده.


بعدانوشت: درباره‌ی لارنگواسپاسم بیشتر بدونین. ان‌شاالله که این اطلاعات هرگز به کار تون نیاد و همیشه سلامتی ببینید و شادی.

گریز

*از هم گریختیم

و آن نازنین پیاله‌ی دلخواه را دریغ، بر خاک ریختیم!

جان من و تو تشنه‌ی پیوند مهر بود؛

دردا که جان تشنه‌ی خود را گداختیم!


بس دردناک بود جدایی میان ما

از هم جدا شدیم و بدین‌ درد ساختیم.


دیدار ما که آن همه شوق و امید داشت

اینک نگاه کن که سراسر ملال گشت

و آن عشق نازنین که میان من و تو بود

دردا که چون جوانی ما پایمال گشت.


با آن همه نیاز که من داشتم به تو

پرهیز عاشقانه‌ی من ناگزیر بود

من بارها به سوی تو بازآمدم ولی

هر بار دیر بود...


اینک من و توییم دو تنهای بی‌نصیب

هر یک جدا گرفته ره سرنوشت خویش

سرگشته در کشاکش طوفان روزگار

گم‌کرده همچو آدم و حوا، بهشت خویش...


هوشنگ ابتهاج