گریز

*از هم گریختیم

و آن نازنین پیاله‌ی دلخواه را دریغ، بر خاک ریختیم!

جان من و تو تشنه‌ی پیوند مهر بود؛

دردا که جان تشنه‌ی خود را گداختیم!


بس دردناک بود جدایی میان ما

از هم جدا شدیم و بدین‌ درد ساختیم.


دیدار ما که آن همه شوق و امید داشت

اینک نگاه کن که سراسر ملال گشت

و آن عشق نازنین که میان من و تو بود

دردا که چون جوانی ما پایمال گشت.


با آن همه نیاز که من داشتم به تو

پرهیز عاشقانه‌ی من ناگزیر بود

من بارها به سوی تو بازآمدم ولی

هر بار دیر بود...


اینک من و توییم دو تنهای بی‌نصیب

هر یک جدا گرفته ره سرنوشت خویش

سرگشته در کشاکش طوفان روزگار

گم‌کرده همچو آدم و حوا، بهشت خویش...


هوشنگ ابتهاج

لحن‌ش یه کم خشن‌ه فقط

*بنده همیشه عرض کردم که آقایون باید هر چه زودتر به تساوی حقوق زن و مرد رضایت بدن و اصلا بحث‌ش رو هم نکنن چون ما (مردها) در طول تاریخ دو تا امتیاز بیشتر نداشتیم. یکی‌ش همون طور که می‌دونید وزن‌ه و یکی‌ش هم پشم‌ه. غیر از این هیچی نبوده اما چون جهان وحشت بوده، پشم ما همه رو ترسونده و چون جهان، جهان قدرت بوده، تکلیف کار روشن بوده!!!

اما خوشبختانه دوران پشم و وزن هر دو به سر آمده و امیدوارم این جمله رو با تمام وجودتون باور کنیدکه: خوشبختی انسان، سلامت روانی انسان، آرامش و آسایش انسان، جز با پذیرش اصل برابری و آزادی برای همه، به ویژه برای زن و مرد ممکن نخواهد بود... ممکن نخواهد بود.

دکتر فرهنگ هلاکویی

بهترین عکس من

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

بازی وبلاگی: آخرین دروغ

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.