*هرگاه کسی پولی را که باید صرف مخارج لازم و ضروری شود، در راه بیهوده خرج کند، می گویند: فلانی همه را خرج اتینا کرد. یعنی نفله کرد و روی اصل جهالت، به مخارج غیر لازم رسانید.
سابقا مطربها در مجالس عروسی و امثال آن، پس از آن که یک دور میرقصیدند، در مقابل هر یک از میهمانها مینشستند و پس از چندی سر و کله آمدن و عشوهگری کردن، زنگی را که در شست داشتند یا یک نعلبکی را که در دهان داشتند، جلو میبردند و او به همت خود، یا سکهای زر یا سکهای نقره در زنگ یا نعلبکی او میریخت و در حقیقت، پولی مفت و رایگان را از دست میداد. به همین مناسبت، به خرجهای بیهوده و بیمصرف، عنوان خرج اتینا دادند و جزو اصطلاحات مثلی قرار گرفت.
سابقا پس از دریافت شادباش، یکی از مطربان با بانگ بلند اعلام میداشت اعطینا! یعنی مرحمت کردند! یعنی واژه اتینا از فعل عربی اعطینا است و در آن روزگار که زبان عربی بیشتر از امروز در کشور ایران رواج داشت، بر سر زبانها افتاده و به صورت ضربالمثل درآمده است.
*نقل است در زمان پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد(ص)، فردی به شدت از حضرت متنفر بود و با اهل بیت این خاندان دشمنی داشت. در آن زمان، افراد بسیاری تحت تاثیر رفتار و اخلاق پیامبر قرار میگرفتند و به دین اسلام روی میآوردند. آن مرد که با پیامبر دشمن بود، روزی برای حضرت، دسیسهای ترتیب داد و با خود گفت: هنگامی که محمد (ص) را به خانهام دعوت کردم، او را میکشم.
سپس گوشهای از خانهاش گودالی کند و تعدادی شمشیر و خنجر داخل آن قرار داد. فردای آن روز نزد پیغمبر رفت و گفت: ای نبی خدا اگر افتخار بدهید امشب شام به خانهی من بیایید تا از حضور گرمتان فیض ببریم.
حضرت محمد (ص) دعوت او را پذیرفت و گفت: من به همراه تعدادی از یارانم میآیم. آن مرد گفت: قدمتان سر چشم. بعد خداحافظی کرد و به خانهاش برگشت. هنگام شب، پیامبر اسلام به همراه حضرت علی(ص) و چند تن از اصحابش به خانهی آن مرد رفتند. شخص حیلهگر روی چاهی که کنده بود، تشکی قرار داده بود و از پیغمبر خواست که روی آن تشک بنشینند.
حضرت محمد (ص) به خواستهی آن مرد احترام گذاشتند و روی تشک نشستند اما هیچ اتفاقی برای حضرت نیفتاد. مرد بسیار تعجب کرد که چرا پیامبر در چاه فرو نرفت! او به فکر فرو رفت که چطوری حضرت را به قتل برسانم. ناگهان به ذهنش رسید که زهری در غذای مهمانان بریزد و همهی آنها را یکجا بکشد. بعد به آشپزخانهاش رفت و داخل غذای آنها زهر ریخت. سفرهی شام را آورد و پهن کرد. غذا و وسایل شام را هم داخل سفره قرار داد و به مهمانان تعارف کرد بر سر سفره بنشینند. حضرت محمد (ص) دعایی خواند و فرمودند: با نام خداوند شروع کنید.
بعد از صرف شام، مهمانان از آن مرد تشکر کردند و به سمت خانههایشان حرکت کردند. آن مرد، پیامبر و همراهانش را بدرقه کرد. در این حین، فرزندان آن مرد که در اتاق بودند به آشپزخانه رفتند و از آن غذا میل کردند اما نمیدانستند که زهر، داخل غذا است و در دم جان باختند.
چند دقیقه بعد مرد به خانهاش بازگشت و متوجه شد که فرزندانش از غذای زهرآلود خوردهاند. بلند فریاد کشید و به تشکی که انداخته بود، لگدی زد و ناگهان به داخل آن گودال فرو رفت و از شدت جراحت جان باخت.
از آن زمان تا به امروز، اگر کسی برای شخصی نقشهای بکشد تا به او آسیب برساند اما با شکست مواجه شود، ضربالمثل زیر را برایش بهکار میبرند: چاه مکن بهر کسی. اول خودت، دوم کسی.