هنی تولد ت مبارک

*هنگامه اون زمان نمی‌دونستم که تو اینجا رو می‌خونی. یه بار داشتم تلاش می‌کردم بافتنی ببافم. بلد نبودم. تو رفتی برام از مادر ت سوال کردی. سعی کردی کمک‌م کنی. همیشه معلم خوبی هستی. نه فقط به خاطر غذاهایی که یادم دادی. به خاطر اینکه برای من، شادی و امید سخت‌ترین روزها هستی. این رو یادت میاد؟ سال بعدش، پاییز 94 همدیگه رو برای اولین بار دیدیم. 

 

بار دوم، تابستون امسال.

شادی اون روزها همیشه با من‌ه.

برات قلبی آروم و حال خوب آرزو می‌کنم.

خوشحال‌م که دوست خوب‌م هستی.

ممنون به خاطر تمام این سال‌های خوشی که دور بودی ولی خیلی نزدیک. تولد ت مبارک...





من و دوستان بی‌وجدان و ماکارونی

*از سری شاهکارهای دوستان بی‌وجدان: ماکارونی


پ.ن: شانس آوردی دیشب ماکارونی خوردم وگرنه کشته بودم‌ت دوست خوب‌م