*کارهای تصفه و نیمه خیلی اذیتم میکنن. تقریبا ناهار از گلو م پایین نرفت. پاشدم رفتم کلینیک که دندون گراز رو برام تبدیل کنن به دندون آدمیزاد. دکتر داشت چایی میخورد. گفت بشینید الان میام. رفتم صاف نشستم.
دستیارش گفت قشنگ راحت بشین. تکیه بده. گفتم نمیشینم! میترسم
دکتر گفت یه ذره بیشتر کار نداره. بعد همون صداهای عجیب غریب اومد و مراسم این رو گاز بزن اون رو بجو. تموم شد. کوتاه کردن دندون بلند واقعا 1 دقیقه کار میبره. بیحسی نمیخواد. درد هم نداره. بیخودی نترسید اگر پیش اومد. یعنی لذت میبرید انقدر رنگی توضیح میدم؟
گفتم خانوم دکتر برخورد خوب شما و اینکه سوال رو کامل جواب میدین، باعث میشه آدم از دندونپزشکی نترسه. خانوم دکتر رو با لبخند قشنگش ترک کردم و تلفن زدم به دوستم. گفتم من نزدیک منزل خالهت هستم. لطفا چک کن اگر خونه هستن برم گلدون خوشکلم رو ازشون بگیرم.
این دوست مهربونم شمال زندگی میکنه. توی خونهش کلی پوتوس خوشگل داره که خیلی بهشون میرسه. من هم خیلی خوشم اومد ولی وقتی رفتم بخرم، گلدونهایی که داشتن انقد زشت و بیکیفیت و گرون بود که پشیمون شدم. به دوستم که گفتم، گفت آخه چرا بخری؟ من برات قلمه میفرستم خالهم بیاره تهران برو ازشون بگیر. ولی لطف کرد برام گلدون فرستاد.
خالهی مهربونش هم چند تا قلمهی دیگه از گلدونهای خونهی خودشون بهم داد. من هم خوشحال برگشتم خونه. حالا هی برمیگردم گلدون بنفش هنگامه رو نگاه میکنم و قلبم پر از شادی میشه.