خیلی دور

*پرشین‌بلاگ بدجوری قاطی کرده. کلی از آرشیو م پاک شده. هرچی مطلب جدید میذارم نشون نمیده. اصلا دیگه قابل استفاده نیست. اشتباه کردم از مطالبم بک‌آپ نگرفتم. سعی می‌کنم قالب اینجا رو شبیه قبلی درست کنم که احساس غریبگی نکنیم.


بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم، به آقا معلم پیام دادم. ازش خواستم اینستاگرام‌ش رو چک کنه. گفت اینستاگرام ندارم.

گفتم شماره‌تون رو از اونجا برداشتم. گفت از گوشی‌م پاک‌ش کرده‌م.

پستی که براش گذاشته بودم رو ارسال کردم. آماده‌ی این بودم که من رو یادش نیاد یا حتی تحویل‌م نگیره. آقامعلم آدم خوبی بود ولی خیلی جدی. حداقل توی مدرسه اینجوری به نظر می‌رسید. از اون آدمایی که نزدیک شدن بهشون سخت‌ه و نمی‌تونی حدس بزنی توی سرشون چی می‌گذره.



درباره‌ی دخترش سوال کردم. حال خواهرش رو پرسیدم. اما وقتی درباره‌ی خودش سوال کردم، گفت زندگی زیاد هم ارزش جنگیدن رو نداره. راستش رو بگم. اصلا نپرسیدم چی شده که این رو میگه. ماجرای یک عمر رو نمیشه در یک دقیقه تعریف کرد. 

آقامعلم امیدوارم روزهای بهتر و شادتری در انتظارت باشه...

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد